ببینید، بخندید، گریه کنید و مزدوران را شناسایی کنید

ظهر عاشورا 1388: در حالی که در مرکز شهر مردم کنترل خیابان ها را به دست گرفته بودند، در دیگر نقاط شهر مزدوران رژیم در حالت آماده باش به سر می بردند و منتظر بهانه برای درگیری بودند. این مزدوران را شناسایی کنید.






















بیت رهبری


رهبر رژیم اسلامی ایران به منظور امنیت بیشتر و پیشگیری از یورش مردم ناراضی، بیت خود را منحل و در عوض شعب متعددی از آن را در مناطق مختلف تهران راه اندازی نمودند.






منبع عکس: دیوارنویس




نعش کش دکتر کردان

به نقل از هموطن:

اين بنده خدا همه چيزش غلط املايی داشت
حتی ماشين نعش کشش

شیوع یک ویروس جدید


شیوع یک ویروس جدید
جنبش آزادی خواه ایران درباره شیوع یک نوع ویروس کشنده جدید در خاور میانه هشدار داد. این ویروس که بر اساس گزارش آگاهان از مراکز دولتی و نظامی ایران نشات گرفته، تا به حال به کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان، فلسطین و اسرائیل و حتی یمن سرایت کرده و تلفات مالی و جانی بسیاری بر جای گذاشته است. علائم این ویروس گوناگون و بعضاً بسیار گیج کننده است: بمب گذاری و انفجار، عملیات انتحاری، قتل و غارت، قاچاق، تند روی ها مذهبی، برادر کشی، نسل کشی، عدم اتحاد گروه های سیاسی در کشورهای آلوده، دروغ و ریا، سرکوب، شکنجه، دستگیری های غیر قانونی و گسترده و فساد مالی و اخلاقی و ... نمونه علائم آن هستند.

این ویروس از طریق وزیر امور خارجه، نماینده سپاه و سفرای جمهوری اسلامی ایران و با دریافت وجه نقد و امضاء توافقات تجاری و فرهنگی منتقل می شود. در بعضی موارد انتقال ویروس بدون تماس مستقیم افراد و تنها با دخالت بانک ها و یا کِشتی های حامل اسلحه و موشک انجام می شود. کشورهای جهان استعداد متفاوتی در ابتلا به این ویروس دارند. این ویروس به دنبال مستعد ترین کشورها گشته و در صورت وجود نارضایتی های مردمی، دشمنی با اسرائیل و غرب، علاقه مندی به قاچاق مواد مخدر و اسلحه سریعاً به آن محل نفوذ کرده و منطقه را آلوده می سازد.

با وجود پیچیدگی و علائم خطرناک می توان از ابتلا به این ویروس پیش گیری کرد. تنها واکسنی که برای آن وجود دارد واکسن دموکراسی است. این ویروس از دموکراسی بسیار گریزان است و در مناطق دموکراتیک در کمتر از چند دقیقه از بین می رود. با توجه به این که این ویروس به طور مداوم از منشاء خود ایران به دیگر نقاط ارسال می شود، سمپاشی و ضد عفونی کردن مناطق آلوده بی ثمر بوده از این رو توصیه می گردد که سمپاشی و ضد عفونی کردن ابتدا در محل منشاء و تکثیر و سپس در مناطق آلوده شده صورت بگیرد. خوشبختانه یک آنتی ژن موثر و کارآمد در منشاء این ویروس پیدا شده که در کلنی های سبز رنگ زیست می کند و تاثیر بسیاری بر کاهش تکثیر و انتشار این ویروس گذاشته است. اگر این کلنی های سبز از طرف پزشکان و محققان خارجی نیز حمایت شوند، امید می رود که کمتر از یک سال ویروس جمهوری اسلامی ریشه کن شود.

شعری برای سپاهیان کشته شده در بلوچستان علی الخصوص نور علی شوشتری

شعری برای سپاهیان کشته شده در بلوچستان علی الخصوص نور علی شوشتری

لازم به ذکر است که آقای نور علی شوشتری یکی از سپاهیانی بود که نامه تهدید آمیز به خاتمی را در زمان وقایع 18 تیر 1378 امضاء کرد و تهدید کرد که اگر دانشجویان از خیابان ها جمع نشوند عواقب بدی در انتظار آنها خواهد بود.

ای سپاهی ...

ای که تو غرّش کنان بر این جوانان تاختی
ای تو که از کشورم کشتارگاه می ساختی
دیدی چون آخر بازی باختی؟

تو که با مکر و ریا، رای مردم را بدزدیدی و تخم کینه در دل کاشتی،
نوجوانان و جوانان را بکشتی و بگفتی آشتی!
هیچگاه اندر خیال باطلت، لحظه رعد هلاکت را می پنداشتی؟

دعای هفته (3)

لعن الله قاتلیک یا ندا


مرگ چند تن از فرماندهان سپاه: عملیات تلافی جویانه یا پاکسازی؟


چند فرمانده سپاه پاسداران در حمله انتحاری امروز، 26 مهر 88 در استان سیستان و بلوچستان کشته شدند.
نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه ، از جمله قربانیان صبح یکشنبه در شهر سرباز استان سیستان و بلوچستان است.

به گزارش خبرگزاری‌های داخلی علاوه بر نورعلی شوشتری، سرتیپ رجبعلی محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان، سرهنگ پاسدار ولی فتح مرادی فرمانده سپاه ایرانشهر، سرهنگ پاسدار عبدالصمد میرشهرکی فرمانده تیپ امام علی و فرمانده سپاه سرباز، نیز کشته شده‌اند.

مسئولیت امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در سال جاری به سپاه پاسداران سپرده شد. به گزارش سپاه نیوز؛سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف گفت: در این حادثه تروریستی که حدود ساعت 8 صبح امروز در محل برگزاری پنجمین نشست سران قبایل و طوایف در منطقه پیشین بلوچستان روی داد یکی از مزدوران استکبار جهانی با انفجار مواد منفجره همراه خود، موجب به شهادت رسیدن این فرماندهان سپاه شد.

ظاهراً ایشان فراموش کرده اند که در حال حاضر واژه مزدور به معنی اخص به افراد سرکرده رژیم ایران که به طور اختصاصی یا به صورت ضمنی جهت سرکوب، ضرب و شتم و دستگیری آزادی خواهان این کشور حقوق و مزایا دریافت می کنند اطلاق می شود و نه به افراد دیگر کشورها. به علاوه، واژه "استکبار جهانی" همیشه گواه از نیرنگ و فریب سران رژیم ایران دارد. هرگاه رژیم می خواهد فعالیت های ناشایست خود را به بیگانگان نسبت دهد، وقیحانه از واژه استکبار جهانی استفاده می کند.

در مورد رسانه های رژیم اسلامی ایران یاد گرفته ایم که به هیچیک از ادعاهای این رژیم نمیتوان اعتماد کرد. تنها مساله بدون ابهام این است که افراد کشته شده در ماجرای امروز قصد خودکشی نداشته اند. حضور تعداد قابل ملاحظه ای از سران سپاه در یک جلسه عمومی با امنیت پایین نشان دهنده ماهیت شک برانگیز این جلسه است. گفته می شود زمان پرواز هواپیمای آقای خامنه ای به شهرستان ها هیچگاه از قبل اعلام نمی شود و وی برای امنیت بیشتر از هواپیمای مسافربری عمومی استفاده می کند به طوری که یک پارتیشن اضافی در سالن هواپیما محل استقرارش را از مسافران عادی جدا می کند، بدون آنکه کسی از مسافران بویی ببرد. در حالی که آقای خامنه ای در ماشین ضد گلوله خود با حمایت تعداد زیادی محافظ و تک تیر انداز هر از چند گاهی در خیابان ها تردد می کند، حضور چند نفر سرتیپ و سرهنگ و درجه دار سپاهی در یک جلسه عمومی و آن هم در منطقه نا امن سیستان و بلوچستان و آن هم با سابقه ترورهای اخیر بسیار مشکوک می نماید. از طرف دیگر نقش ایران در ناآرامی های کشورهای خارجی از جمله لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان کاملاً اثبات شده است. حمایت ایران از گروه تندرو و تروریستی طالبان که زبانزد افغان های مقیم افغانستان است و شواهد آن نیز بسیار مشاهده شده است از دلایل ناامنی افغانستان و پاکستان است. بنابراین با توجه به نکات فوق و نقش مخرب رژیم ایران در انفجارها و ترورهای کشورهای همسایه (عراق) می توان با صراحت اذعان کرد که این رژیم ایران است که موجب ناامنی سیستان و بلوچستان شده است و نه کشور آمریکا.

وجود گروه های تروریستی نظیر القاعده و جندالله نه تنها برای رژیم ایران ضرری ندارد بلکه بسیار مفید هم هست. رژیم ایران با حمایت مالی و نظامی از گروه القاعده توانسته تا حد زیادی نیروهای آمریکایی و انگلیسی مشغول نگاه دارد. این رژیم برای حفظ ظاهر، هر گونه عملیات تروریستی را محکوم می کند اما در عمل با تحریک مردم بومی و حمایت های مالی و نظامی، آنها را در انجام عملیات تروریستی یاری می کند. گروه القاعده همانند گروه حزب الله توانسته و می تواند به عنوان عامل و بازیچه رژیم ایران عمل کند. این مطلب در مورد گروه جندالله نیز تا حدی صدق می کند. هر از چند گاهی عده ای از سپاهیان در بلوچستان به قتل می رسند. وجود چنین گروهی در ناحیه مرزی بلوچستان بهترین بهانه و توجیه برای حذف عده ای از سپاهیان است که دوره کاربریشان برای رژیم به اتمام رسیده است. تقصیر ترور را بر گردن یک گروه مرزی انداختن موثرترین روشی است که رژیم از آن برای فریب اذهان عمومی استفاده می کند.

اگر رژیم واقعا به دنبال آبادی بلوچستان می بود تا کنون با سرمایه گذاری و مدیریت می توانست قدم موثری در راه پیشرفت و آبادانی بلوچستان بردارد. اما ما می بینیم که چنین اقدامی صورت نمی گیرد و از نظر امنیتی نیز تنها هر از چند گاهی یک مانور نظامی احمقانه در منطقه صورت گرفته و پس از آن همه چیز به حالت اولیه خود بر می گردد.

واقعه اخیر نشان داد که افراد سر سپرده ای چون نور علی شوشتری که ارادت خود به آقای خامنه ای را علنا نشان داده بود و در حوادث 18 تیر کوی دانشگاه با امضای نامه تهدید آمیز خطاب به رئیس جمهور وقت آقای خاتمی ماهیت تندروی خود را نشان داده بود، تنها بازیچه موقتی نظام هستند که پس از انقضای تاریخ مصرف، بود و نبودشان برای نظام فرقی نخواهد داشت.

همیشه واکنش مردم مانند جنبش سبز مسالمت آمیز نیست. همیشه مردم با دهان چسب زده و دستبند و شال سبز اعتراض خود را نشان نمی دهند. گاهی نیز مانند واقعه امروز مردم با استفاده از سلاح و بمب واکنش خود را نشان می دهند. چه این حادثه به دستور سران رژیم انجام شده باشد و چه یک اقدام خود جوش، در هر صورت هشداری است به اعضای خرد و بزرگ سپاه و بسیج. هر سپاهی، بسیجی یا اطلاعاتی دارای خانه و خانواده، دوست و آشنا است. ممکن است این افراد در حین عملیات سازمان دهی شده از گزند مخالفان در امان باشند اما روزی که نوبت به حرکت های خشونت بار مردم برسد، اولین گروهی که آسیب خواهد دید همین افراد و خانوادشان است.

چه خوب است که این واقعه درس عبرتی برای سپاهیان و بسیجیان شود تا قبل از اینکه همانند زباله به سطل آشغال نظام ریخته شوند برای خود راه نجاتی بیندیشند. علیرغم مخالفت اکثریت گروه ها با عملیات تروریستی، هیچیک از توده مردم از این واقعه یا واقعه تاسوکی ناراحت نشد بلکه مردم این واقعه را به فال نیک گرفتند تا در آینده ای نزدیک شاهد پیروزی بر ظالم باشند.

به امید پیروزی نهایی

حجاب محدودیت است و نه مصونیت

برای دیدن اندازه بزرگتر بر روی عکس کلیک کنید.


یکی از ظلم هایی که رژیم اسلامی ایران در حق ملت ایران و به خصوص زنان اعمال نموده مساله حجاب است. حجاب در ظاهر برای حفظ ارزش زن و بنیاد خانواده است اما در عمل می بینیم آقایان دولتمدار از آن برای افزایش تحریک جنسی هنگام تجاوز استفاده می کنند زیرا ندیدن انسان را حریص می کند. لابد برای تجاوز به دختران بی گناهی همچون ترانه موسوی، برداشتن حجاب و دیدن بدن عریان هیجان آمیز تر و لذت بخش تر از وقتی است که وی حجاب اسلامی ندارد. ما همگی دیدیم که نیروهای حکومت اسلامی با دختران بی گناه این مرز و بوم چه ها کردند. این همه تجاوز و سوء استفاده جنسی نشان دهنده ساختگی بودن تئوری اسلامی آنان دارد و نشان می دهد که این افراد به هیچ کدام از اصول به اصطلاح اسلامی خود پایبند نیستند و صرفا برای بقاء حکومت و شغل خود از این اصول حمایت می کنند.

واقعیت آن است که حجاب آن هم از نوع اجباری آن نه تنها مصونیت به همراه نمی آورد بلکه عامل تشدید فساد نیز می شود. زنان و دخترانی که مخالف حجاب هستند به اشکال گوناگون به دنبال رهایی از حجاب اجباری حکومت بر می آیند. از طرف دیگر دخترانی که از طرف خانواده ها برای حفظ حجاب سفت و سخت تحت فشار هستند نیز سعی می کنند در موقع مناسب تغییر لباس دهند. نمونه های فراوانی از این آزاده خواهی در دختران دانشجو دیده شده است: دختران در سال اول دانشگاه با چادر در دانشگاه حاضر می شوند ولی به مرور چادر جای خود را به مانتو و بعضاً مانتوهای رنگی و تنگ می دهد. این تغییر ظاهر هرچند برای عده ای مضحک است اما نشان از یک واقعیت تلخ دارد. پوشش اجباری برای عده کثیری از بانوان یک عامل محدود کننده است که نه تنها باعث ایجاد مصونیت نمی شود بلکه باعث حذف آنها از محیط های ورزشی و محدود شدن زمینه های فعالیت های کاری و اجتماعی آنان می گردد.


ملت ایران با وجود کنار آمدن با ظلم و ستم زورگو در خیلی از موارد حاضر به زیر بار رفتن اصول مغایر سنت نشده است. بعضی وقت ها دین مغایر با سنت است و یکی از موارد آن مساله رابطه جنسی است. از نظر تشیع داشتن رابطه جنسی به شرط رعایت احکام صیغه هیچ اشکالی ندارد. یکی از مشکلات صیغه اجازه پدر دختر بود که جناب آقای خامنه ای این مشکل را نیز از سر راه جوانان برداشتند تا خدایی ناکرده جوان با بن بست بر نخورند. این بدین معنی است که اگر پسری دختری را صیغه کند و این دو بدون اجازه پدر و مادر در مکانی به صورت عریان دیده شوند و یا اینکه ثابت شود دختر از آن پسر باردار گشته است، در هیچ یک از موارد مشکل شرعی و قانونی برای این جوانان پیش نخواهد آمد و این دو جوان با ادعای اینکه دختر صیغه پسر شده است می توانند خود را از هرگونه گناهی مبرا کنند. این در حالی است بسیاری از جوانان در طول سال های گذشته در ایست و بازرسی ها و در اماکن عمومی صرفا به خاطر با هم بودن دستگیر و زندانی شده اند. اگر این جوان ها هم راهکار پیشنهادی مراجع تقلید را در پیش می گرفتند هیچگاه با این مشکلات روبرو نمی شدند اما این راهکار هرگز استفاده نشد. با وجود وجاهت مذهبی و قانونی، صیغه از نظر سنت امری قبیح شناخته شده و والدین به هیچ وجه نتوانسته اند با آن کنار بیایند. اینکه دختر خانواده ای صیغه پسری باشد برای آن خانواده وجه بسیار بدی دارد و کمتر خانواده ای حاضر است این مساله را بپذیرد چه برسد که آن را برای کسی بازگو کند.

عدم مقبولیت صیغه در عرف جامعه و نبود مکان های قانونی برای برآورده کردن نیاز جنسی منجر به انتقال مسائل جنسی به خیابان ها و اماکن عمومی و ایجاد مزاحمت های گوناگون برای زنان و دختران شده است. این مساله به قدری تشدید شده است که حتی زنان محجبه نیز از گزند مزاحمت های خیابانی در امان نیستند. از طرف دیگر روز به روز سخت تر شدن شرایط معیشتی موجب افزایش سن ازدواج شده است. با این وجود از آنجا که غریزه جنسی یک مساله زیست شناختی است و نیازهای مرتبط با آن پس از سن بلوغ ظاهر می شود، نمی توان از جوانان انتظار داشت که هماهنگ و همگام با شرایط شغلی و معیشتی غریزه جنسی خود را فعال یا غیر فعال کنند. از طرف دیگر فرهنگ جهانی از طریق ماهواره ها و اینترنت به شدت در حال گسترش است و تاثیرات خود را بر مردم گذاشته و می گذارد. هم اکنون یک جستجوی اینترنتی یا تماشای یک کانال ماهواره ای یک کشور مثل ژاپن تا حد زیادی فرهنگ کلی و نحوه برخورد مردمان آن کشور را به ما می شناساند. در این شرایط است که مقایسه صورت گرفته و عوامل محدود کننده آزادی شخصی مردمان کشورهای غیر دموکراتیک روز به روز بر آنان آشکارتر می گردد.

بررسی حوادث اجتماعی ایران در موارد تجاوز و قتل نشان از این دارد که خفاشان شب بسیار فراوان تر از آن هستند که در رسانه ها بیان می شود. کم نیستند افرادی که از دوران بلوغ به خاطر محدودیت های جنسی سنت یا حکومت دچار کمبود های عاطفی و جنسی شده اند و مستعد اقدام به جرم هستند.

در نهایت آنکه مردم ایران زیر بار حجاب، صیغه و دیگر روش های تحمیلی متحجرانه نخواهند رفت و به محض انهدام دولت کودتا و پیروزی جنبش سبز خود را از قید و بند تمامی فشارهای تحمیلی خواهند رهانید.

سبز باشید
این هم از نتایج موفقیت آمیز حجاب اجباری!

دعای هفته (2)

اللهم ، والمهدي الموعود هو كذبة لخداع الناس في العالم


خدایا، مهدی موعود دروغی است برای فریب مردم دنیا

God, the promised Mahdi is a lie to deceive the people of the world

دعای هفته (1)

اللهم ، ساعدنا على الفوز علی النظام الايراني الجنائية


خدایا، ما را در پیروزی در برابر نظام جنایتکار ایران یاری بنما


Dear God, help us outfight Iranian criminal regime

روشی عملی برای سرویس کردن صندوق صدقات




در پست قبلی روش هایی را برای مقابله با صندوق صدقات گفتیم. حالا یکی از آنها را به صورت عملی نشان می دهیم:
در تصویر بالا شماره 1 قاب روی قفل صندوق و شماره 2 اشاره به ورودی کلید قفل صندوق را دارد. قاب روی قفل در این تصویر چرخیده است که البته قسم می خورم که کار ما نبوده و از اول که ما دیدیمش همین شکلی بود. لزومی ندارد قاب روی قفل را بچرخانید و جابجا کنید.

در نصویر پایین نیز همان صندوق را از نزدیک می بینیم که یک چوب تازه به قطر حدودی 1 سانتی متر در مرکز قفل آن فرو و شکسته شده است. پس از چند روز این چوب خشک می شود و دیگر نمی توان آن را به راحتی خارج کرد و در نتیجه برای ماموران جمع آوری صدقه مشکل ایجاد خواهد شد.


مبارزه مدنی برای سرباز های وظیفه

مبارزه مدنی برای سرباز های وظیفه


از آنجا که رژیم جنایتکار ایران اصرار بر حفظ دوره اجباری وظیفه دارد و از آنجایی که اکثریت جوانان از این دوره متنفر بوده و مخالف اقدامات و سیاست های دولت هستند، لذا در این نوشته راه کار هایی برای مقابله با واقعیت سربازی و نظام منفور اسلامی ایران برای سربازان وظیفه ارائه می گردد.هدف این راه کارها این است که استفاده از سرباز وظیفه مقرون به صرفه نباشد.

راه کارها
توجه داشته باشید که راه کارهای زیر تنها نمونه هایی از راه کار های قابل اجرا هستند. هر کس با توجه به محل خدمت و وظیفه ای که به او محول شده بهتر از هر کس دیگری می تواند راه کار های جدید و مفیدتری اختراع کند.

مخفی کاری
-به هیچ وجه تخصص و مهارت های خود را برای افراد مافوق فاش نسازید مگر آنکه بتوانید از آن استفاده قابل توجهی بکنید. وقتی مافوق شما تخصص شما را بداند، کارهای تخصصی که برای دولت هزینه زیادی نیز دارند را به شما واگذار می کند و از شما انتظار سرعت عمل و کیفیت دارد که اگر آن را نداشته باشید شما را توبیخ خواهد کرد.

کاهش راندمان در محل خدمت
سعی کنید کاری که به شما محول می شود را تا حد امکان کُند و بی کیفیت انجام دهید. اگر از شما ایراد گرفتند بهانه بیاورید. مثلاً اگر رنگ کردن دیواری را به شما سپردند: مقداری از رنگ را دور بریزید، تا آنجا که می توانید رنگ را حرام کنید و رنگ زدن را ناموزون انجام دهید. اگر ایراد گرفتند بگوئید که بلد نیستید و دست شما در کودکی آسیب دیده و نمی توانید به خوبی با قلم مو کار کنید.

-اگر کارتان تایپ کردن است سعی کنید کُند و پراز غلط املایی تایپ کنید.
-اگر کارتان مربوط به جابجایی، نگهداری و مهر کردن اسناد است سعی کنید اسناد را نامرتب در پوشه و کشو بگذارید. برای انتقال یک برگ سند از یک طبقه به طبقه دیگر نیم ساعت طول بدهید.
-اگر در جایی نگهبانی می دهید سعی کنید عبور و مرور افراد مشکوک را نادیده بگیرید و حفاظ دور محوطه را کم کم ببُرید و در آن رخنه ای ایجاد کنید.
-لیست عبور و مرور افراد را به ساختمان محل خدمت دستکاری کنید و یکی در میان اسامی جعلی در آن بنویسید.
-در بازرسی بدنی افراد دقت به خرج ندهید و بگذارید اشیاء ممنوعه با خود به داخل ببرند.
-اگر کار شما مربوط به آبدارخانه است، سعی کنید کتری را هر از چند گاهی بسوزانید.

استخراج اطلاعات و وسائل

اطلاعات موجود در پادگان یا سازمانی که در آن کار می کنید را برُبایید. هر موسسه یا سازمان دارای اطلاعات و داده های مخصوص به خود است که از خروج آن به بیرون جلوگیری می شود. این اطلاعات شامل نامه های بین سازمانی، تقاضای افراد حقیقی و حقوقی از سازمان محل خدمت شما و صورت حساب و فاکتور فروش محصولات خریده شده توسط سازمان، لیست کارمندان و آدرس منزل آنها و فیش حقوقی انواع نقشه ها و غیره می شود. در صورت دسترسی، این اطلاعات را به خاطر سپرده و حدالامکان از آن کپی تهیه نمایید و در اختیار خبر نگاران ایرانی و خارجی قرار دهید.

-سعی کنید به شبکه و کامپیوتر محل خدمت دسترسی پیدا کنید و از اطلاعات هارد دیسک کامپیوتر های آنجا کپی تهیه کنید. اطلاعات کامپیوتری می تواند شامل بانک اطلاعاتی کارمندان، تقاضاهای مردمی و بین سازمانی، نقشه نظامی، داده مربوط به پروژه های انجام شده و یا در دست اجرا، عکس و توضیحات گوناگون و غیره باشد. خروج این اطلاعات می تواند ضربات مهمی به سازمان مورد نظر وارد کند.

- از وسائل محل خدمت کش بروید: انواع خوراکی، وسائل آشپزخانه، ابزار آلات، لوازم التحریر، سیم و کابل، کپسول آتش نشانی، ...

خرابکاری
-سعی کنید با ایجاد خرابی به هزینه های محل خدمت بیفزایید.
-کامپیوتر را شب تا صبح روشن بگذارید، در آن ویروس بریزید، با فندک یک یا چند قطعه آن را بسوزانید تا نیاز به تعویض قطعه پیدا کند.
-در چاه توالت شن ریزه و انواع آشغال بریزید تا چاه آن بگیرد.
-لامپ های ساختمان را هر روز در چند نوبت خیلی سریع روشن خاموش کنید تا عمر آن کم شود. شیرهای آب را خیلی محکم ببندید تا واشر آن زود خراب شود، لوله های آب زیر دستشویی را سوراخ کوچکی کنید تا چکه کند.
-با سوراخ کردن لوله های توکار در طبقات بالاتر می توانید یک ساختمان را کمتر از یک ماه ویران کنید.
-به یک پریز برق یا سیم برق دستگاه برقی پر مصرف وصل کنید- مثلاً یک مقاومت پرتوان- تا هزینه برق محل خدمت به شدت بالا رود.
-به تجهیزات آهنی مثل درهای آهنی یا تیرآهن های ساختمان یک ذغال متصل کنید و با چسب نواری آن را بچسبانید. در مجاورت رطوبت و ذغال، آهن به سرعت زنگ می زند.
-اگر وسیله نقلیه در اختیار شما است، در لاستیک آن میخ فرو کنید، مایع ضد یخ کاربراتور را خالی کنید تا در زمستان موتور یخ بزند و ...

سرباز زدن از کارهای سخت
-وقتی کار سختی را از شما خواستند که احتیاج به تلاش زیادی دارد، خود را به مریضی بزنید. اگر باور نکردند تا ته انگشت در حلق خود کرده و روی زمین یا هر جای مناسب دیگر بالا بیاورید تا به بدحالی شما ایمان بیاورند.

اگر این راهکار ها را مناسب می بینید، برای تمام دوستان سرباز خود بفرستید

شعار نویسی و شعار چسبانی (1) - برای روز قدس









روش جابجایی زندانیان حوادث اخیر

روش جابجایی زندانیان حوادث اخیر

هموطن گرامی،
خبر رسیده است که بعضی از زندانیان حوادث اخیر را با اتوبوس و یا ون های معمولی جابجا می کرده اند. ظاهراً این اتوبوس ها یا ون ها که ظاهر کاملا عادی دارند از شرکت های اتوبوس رانی کرایه شده بودند. یکی از زندانیان حوادث اخیر این طور نقل می کند:

"پس از آنکه ما را در خیابان دستگیر کردند، از خیابان عبور داده و سوار یک اتوبوس کردند. وقتی وارد اتوبوس شدیم، همه را مجبور به خم کردن سر و گذاشتن سر بر روی پشت صندلی جلو نمودند. چشمان ما بسته بود اما مرتباً تاکید می کردند که به پرده های اتوبوس دست نزنید و آن را کنار نزنید. من نفهمیدم این اتوبوس از چه نوعی بود چون هیچ چیز نمی دیدم.
ما را به مکان نا معلومی بردند و تا پاسی از شب شکنجه دادند. سپس تعدادی از ما را سوار وَن کردند و به محل دیگری بردند. در آنجا نیز تا دو روز شکنجه و بازجویی شدیم. روز سوم که موقع انتقال به زندان اوین رسید، به علت کنار رفتن لایه رویی چشم بند من امکان دید مختصر برایم به وجود آمد. همه ما را روی آسفالت نشاندند و اتوبوس بزرگ و سفیدی از جلوی ما رد شد تا با انتهای محوطه برود و دور بزند. آن اتوبوس دور کامل نزد و طوری در انتهای مسیر ایستاد که راستای اتوبوس عمود بر جهت نزدیک شدن ما بود. در حالی که دست و چشمان ما بسته بود ما را به سمت اتوبوس بردند. همان طور که صف جلو می رفت و من به اتوبوس نزدیکتر می شدم، متوجه نوشته درشت روی بدنه سفید آن شدم. آنقدر درشت بود که با وجود چشم بند توانستم آن را بخوانم: IRAN KHODRO DIESEL ! دقیقاً از همان هایی که مردم برای مناسبت های خوب و بد خودشان کرایه می کنند.اتوبوس شیک از نوع ولوو. از همان هایی که برای انتقال سوگواران به بهشت زهرا و غیره کرایه میکنیم. وقتی سوار شدیم طبق معمول پرده ها کشیده بود و سر ها نیز باید خم میشد. هیچ کس حق نداشت به پرده ها دست بزند وگرنه کتک می خورد. "

این گزارش نشان می دهد که مزدوران دولتی برای رد گم کردن از وسائل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند.

بنابراین اگر دیدید که اتوبوس یا وَنی با پرده های کشیده در حال گذر از خیابان و یا اتوبانی است، بدانید که به احتمال زیاد خواهران و برادران اسیر شما هستند که در پشت این پرده ها با چشمان و دست های بسته و بدن شکنجه شده چشم امید به شما بسته اند.

کار هایی که می توانید یکنید به شرح زیر است:
1) شماره پلاک و مشخصات ظاهری ماشین را به خاطر بسپارید
2) تا آنجا که می توانید و برای شما خطری ایجاد نمی کند آن ماشین را تعقیب کنید
3) قیافه راننده را که تنها شخص قابل رویت است ببینید و به خاطر بسپارید
4) ساعت، محل و مسیر حرکت را یادداشت کنید

این هشدار به خصوص مربوط به روز راهپیمایی قدس و روز های بعد از آن می شود. هشیار باشید و دیگران را نیز آگاه کنید!
.

آخوندک همیشه آخوندک می ماند



آخوندک یا شیخک یا راهبک یا جادوگر یا شیطان؟


آخوندک نوعی حشره شکارچی است که ظاهر ترسناکی دارد. بسیاری این حشره را از کارتن تلویزیونی هاچ زنبور عسل می شناسند. این حشره گوشتخوار بوده و با کمین کردن و بعضاً تعقیب به شکار می پردازد. شکارش را زنده زنده می خورد و به هر چیزی که زورش برسد حمله می کند. گونه معروف آن Mantis religiosa است که با نام حشره دعا خوان (praying mantis) شناخته می شود. علت نامگذاری این حشره به دعا خوان یا آخوندک ، ظاهر دعاگوی این حشره است که پاهای جلویی (که مانند دست است) به خاطر جمع بودن همیشگی ظاهر قنوت داشته و به این حشره ظاهر یک فرد روحانی می دهد.

ظاهراً آخوند ها این نامگذاری را نوعی توهین به خود قلمداد کرده و سعی در حذف این نام از فرهنگ و زبان فارسی نموده اند. از آنجا که یک واژه متداول را نمیشود به این راحتی ها از ذهن مردم پاک کرد، رژیم جمهوری اسلامی ایران که اخیراً به علت کودتا جمهوریت خود را از دست داده با استفاده از یک روش مرحله به مرحله سعی در تغییر این واژه نموده است.

استراتژی به کار گرفته شده توسط رژیم اسلامی ایران به این صورت است:
دولت ابتدا برای حذف واژه آخوندک واژه شیخک را پیشنهاد کرد. با آنکه شیخ معنی "پیر" می داد اما معنی آخوند را نیز تلویحاً در خود گنجانده بود زیرا در زبان عامیانه شیخ و آخوند معنی یکسانی دارند. اینکه شیخک در اصل از ترکیب شیخ با "ک" تصغیر فارسی به دست می آید در واقع تصغیر مع التحقیر شیخ (مثل مَردَک) است نیز مزید بر علت شد تا این واژه به زودی با واژه راهبک تعویض شود.
واژه راهبک که معادل مسیحی آخوندک است یک واژه زائد است که صرفاً برای پرهیز از استعمال واژه آخوندک به کار گرفته شده است. پس از پیشنهاد این واژه مسیحیان به دولتمردان گفتند مال بد بیخ ریش صاحبش: اگر آخوندک برای شما مسلمانان بد است، راهبک نیز برای مسیحیت بد است.

از آنجا که استعمال واژه راهبک در رسانه دولتی تلویزیون میتوانست و میتواند موجب دلخوری مسیحیان داخل و خارج شود و اینکه هنوز جنبه مذهبی اولیه آخوندک را در خود به صورت مستتر داشت و شاید به دلایل دیگر صدا و سیما در سال های اخیر در فیلم های مستند طبیعت خود از آخوندک با نام های جادوگر و شیطان نام برده است!

این اولین بار نیست که این رژیم سعی در تغییر اسامی دارد. تغییر نام خیابان ها، دانشگاه ها و حتی آرم موسسات از آغاز انقلاب تا کنون به صورت گسترده ای توسط رژیم انجام شده است. به عنوان مثال می توان به تغییر اسامی خیابان های تخت طاووس، عباس آباد، یوسف آباد، دانشگاه ملی و مورد اخیر یعنی خیابان ایرج میرزا در مشهد اشاره کرد.

خلاصه اینکه روحانیون خودشان را کشتند تا این واژه را عوض کنند اما بر خلاف میل آنها، آخوندک یک واژه شناخته شده و رایج است و این واژه همچنان در نوشته ها و گفته های مردم به کار می رود.



آخوندک آخوندک می ماند.
با یک مقایسه ساده می توان به شباهت های رفتاری این حشره به آخوندهای جنایتکاری مانند خامنه ای پی برد. هر دو زورگو، فرصت طلب و جلاد هستند. بنابراین برای مردم ایران نه تنها دلیلی برای حذف این واژه وجود ندارد بلکه دلایل بسیاری وجود دارد که این واژه بیش از پیش استعمال شود تا دنیا دنیا است همه با شنیدن این واژه به یاد جنایات آخوندها بیفتند.

روش های تعامل با صندوق های صدقه



دو نفر مامور مومن و انقلابی در حال در آوردن کیسه داخل صندوق


دوستان گرامی،

همانطور که میدانید دولت با ابزار های مختلف سعی در چاپیدن مردم و استفاده از سرمایه آنان برای کار های غیر اخلاقی و ضد مردمی دارد. یکی از این ابزار ها صندوق صدقات است.


توضیحات مختصری در مورد صندوق های صدقه:
صندوق های صدقه دو جداره می باشند و محتویات آن در درون یک کیسه برزنتی ریخته می شود. هر ماه ماموران جمع آوری صدقه با ماشین مخصوص (به تصویر نگاه کنید) به صندوق ها سر زده، صندوق ها را باز کرده و با در آوردن کیسه داخل آن و تعویض آن کیسه با یک کیسه جدید پول های مردم ساده لوح را از آن در می آورند. هر ماشین دارای یک راننده و 3-2 نفر همراه است. آنها یک دسته کلید بسیار بزرگ دارند که حاوی تعداد زیادی کلید است. هر کلید به یک یا چند صندوق معدود می خورد. ماموران جمع آوری بسیار سریع عمل می کنند و برای هر صندوق کمتر از 30 ثانیه وقت صرف می کنند.


و اما راه های مبارزه با این ابزار دولتی:

1- به هیچ عنوان پول در صندوق نریزید و دیگران را نیز از عواقب پول ریختن به صندوق آگاه کنید.

2- خراب کردن قفل صندوق: قفل صندوق مانند بسیاری از قفل ها با وارد شدن آشغال مسدود شده و پس از آن دیگر کلید نمی تواند به آن وارد شده و قفل را باز کند. برای مسدود کردن قفل می توانید از انواع چوب و مفتول فلزی استفاده کنید و یا می توانید ورودی آن را با گچ یا سیمان و خاک بپوشانید. با این کار مامور جمع آوری مجبور می شود زمان بسیار زیادی را صرف باز کردن مسیر ورودی کلید بکند. این کار این صندوق را تا حد زیادی غیر اقتصادی خواهد کرد.

3- همان طور که گفته شد درون صندوق ها کیسه برزنتی وجود دارد که پول ها به درون آن می ریزد. با توجه به اینکه برزنت و اسکناس ها هر دو آتش گیر هستند، به راحتی می توان در درون صندوق یک آتشبازی راه انداخت و پول های داخل آن را سوزاند. روش کار را به خودتان می سپارم.

4-شعار نویسی بر روی صندوق ها: صندوق ها با پیکره عمودی خود به مثابه تابلو های شهرداری عمل می کنند و شعار نویسی بر روی جلب توجه زیادی می کند.


یک صندوق صدقه که با آن تجاوز شده!

چهره واقعی یک جنایتکار، شناسایی کنید




اندکی صبر کنید تا رهبر شروع به سوختن کند

برای دیدن این تصویر متحرک اندکی صبر کنید تا تصویر بارگذاری شود و رهبر شروع به سوختن کند دیدن این تصاویر به بسیجی ها و مقلدین آقا توصیه نمی شود به خصوص اونایی که ناراحتی قلبی دارن!
یک کار عالی از یک هموطن ناشناس
برای دیدن رهبر عصبانی اینجا کلیک کنید.

روزنامه اعتماد ملی و شکایات مرتبط با آن

به نقل از ناشناس:

'روزنامه اعتماد ملی به مدیر مسئولی جواد حق شناس بر اساس شکایات متعدد و عمومی تحت تعقیب بوده و به رغم کثرت شکایات و موارد اتهامی و تذکرات دادسرا و احضارهای مکرر، به انتشار مطالب خلاف قانون و مجرمانه اصرار ورزیده است.'

نتیجه گیری از گزاره فوق:

1- منظور از شکایات متعدد و عمومی یعنی مغایرت با نظر و عقیده چند عدد برادر بسیجی و سپاهی محترم.

2- عموم مردم تنها همین برادران بسیجی و سپاهی محسوب شده و بقیه ملت در اقلیت می باشند. یعنی جز عموم مردم ایران به حساب نمی آیند. حال چه تعداد آنها 13 میلیون باشد چه 19 یا حتی 70 میلیون. مهم این برادران هستند که عموم مردم به حساب می آیند و کفه ترازوی آنان ازحدود 70 میلیونی که در اقلیت محض قرار دارند، سنگین تر است.

3- منظور از مطالب خلاف قانون عبارت است از هر مطلبی که به نظرات این برادران خوش نیاید. به عبارت دیگر مبنا و ملاک، سلیقه این برادران می باشد زیرا اصلا قوانینی در زمینه جراید و مطبوعات وجود ندارد که در چنین مواقعی به آن مراجعه کرد. اصولا پذیرش انتقاد از دید این برادران امر بسیار پسندیده ای است و باعث پیشرفت کشور می شود لذا هر روزنامه، بلاگ، سایت یا هر سوراخ دیگه ای که به نوعی راه انتقاد محسوب شود را بسته تا کشور به خوبی در راه پیشرفت قرار گیرد. اگر این انتقاد از نوع انسانی باشد، می توان از راههایی مثل نوازش های فیزیکی، عاشقانه و سکسی استفاده کرد تا تاثیر آن بر پیشرفت کشور 2 چندان شود.

4- تنها روزنامه هایی از قبیل اعتماد ملی شاکی دارند. حال سئوال این است که این شاکیان کجا هستند؟ نکته اینجاست که چون ما در کفه اقلیت قرار داریم آنها را نمی بینیم در حالیکه در کفه اکثریت عموم مردم بسیار بسیار زیاد هستند!

ولی از سوی دیگر هم عموم مردم هم اقلیت مردم از مابقی روزنامه ها از جمله کیهان، ایران، یالثارات و... کاملا راضی می باشند و کسی از آنها به هیچ وجه شاکی نبوده و نیست.

پاورقی: اقلیت: واژه ایست که برای اشاره به تعدادی از مردم یک منطقه استفاده می شود، ولی بر حسب زمان، شرایط و موقعیت ممکن است حداقل یا حداکثر افراد یک جامعه را شامل شود. این عبارت در زبان ملل مختلف، معادلهای گوناگونی دارد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

خس و خاشاک، گرد و غبار، دود، مه، ذرات معلق کلوئیدی، گردباد، ابرهای سیاه باران زا، تندباد، اغتشاشگر، محارب و...

سئوال: (از طرف یکی از کسانی که اقلیت مردم محسوب می شود) آیا دلیلی بر تهیه شکایت از روزنامه ای (از هر جناح سیاسی که باشد) وجود دارد؟ هر کسی حق دارد هر مطلبی دوست داشت بخواند، اگر هم دوست نداشت نخواند. ولی چه دلیلی برای تهیه شکایت در جامعه ای که ادعای آزادی بیان دارد، وجود دارد؟

جواب: چون شما در اقلیت هستید، گوه می خورید سوال می پرسید. تنها عموم و اکثریت مردم می توانند سوال بپرسند. عموم و اکثریت مردم هم سوالی ندارند.

ای خائن!




ای خائن! چطور تونستی از این همه اعتمادی که بهت داشتم سوء استفاده کنی؟

این همه هواتو داشتم، بهت رسیدم. حتی نذاشتم یک روز شکمت خالی بمونه.

همیشه بهت سر می زدم، صبح، ظهر، شب. گاهی حتی نیمه شب ها هم یادی ازت می کردم و از اون چندرغازی که در می آوردم تو اون شکم صابمردت می ریختم. این بود مزد این همه زحمت و دلسوزی من؟


آهای صندوق! با توام!

حق من این بود؟ حق مردم فقیر و گرسنه ایران این بود؟

ببینم! رو شکم گندت چی نوشتی؟ . . . صدقه باعث شادی دلها می گردد.

آآخِی! نازی! این چه جور شادیه که باعث غمگینی هموطنای من میشه؟ این چه جور شادیه که مردم ما حسش نمی کنن؟

من این پولا رو به تو امانت دادم تا بدی به هموطنای خودم، به فقیرها و نیازمند های کشورم، نه اینکه بدیشون به کشورهای مفت خور دیگه!


شنیدم با بعضی ها ساخت و پاخت کردی! پولا را از جیب من و امثال من میکِشی بیرون و باهاش از منافع یک عده آدمکش دفاع می کنی، آره؟ هیچ میدونی داری چه کار می کنی؟


آخه صندوق صدقه نفهم، تو که همیشه تو خیابونا وِلی! هیچ ندیدی، نشنیدی، نپرسیدی،که اینایی که باهاشون رفیق شدی چجور آدمیایی هستن؟ نشنیدی مردم رو به گلوله بستن؟ ندیدی مردم رو کشتن؟ ندیدی این همه جوون بی گناهو دستگیر کردن بردن زندان؟ ندیدی چند میلیون آدم که از دستشون ناراضی بودن ریختن تو خیابون؟ ندیدی که زیر لب از ظلم و ستمشون صحبت می کردن؟ با خودت نگفتی که از این چند میلیون نفر، یکی هم ممکنه حرفش راست باشه؟


خاک بر سر من کنن که اینقدر ساده بودم. فکر می کردم که تو هم مثل من صاف و ساده ای .

از امروز دیگه من اون آدم سابق نیستم. هر جا ببینمت کاری می کنم که از کرده ات پشیمون بشی. نمی گذارم حتی یک سکه هم از گلوت پایین بره. حالا این خط و این نشون.


تعریف واژه (مزدور)

مزدور:

مزدور در اصل به معنی کسی است که در قبال انجام کاری مزد دریافت می کند. مزدور در زبان امروز معنی منفی دارد و به معنی کسی است که در قبال انجام کارهای نادرست از قبیل تهدید و حمله به مردم و یا حمایت از ظالم و جنایتکار پول دریافت می کند.


مثال ها:

- بسیجی ها، کارکنان نیروی انتظامی و سپاه که مردم را ضرب و شتم و شکنجه می کنند.


- روزنامه نگاران روزنامه های کیهان، وطن امروز، ایران و چند تا روزنامه درپیتِ دیگر که با دروغ های بی شاخ و دم سعی در فریب افکار عمومی را دارند.


- قاضی و دادستان دادگاه نمایشی وقایع اخیر و دیگر دادگاه های مشابه که با وقاحت تمام این دادگاه ساختگی را برای محکوم کردن عده ای بی گناه برگذار می کنند.


و بسیاری از افراد دیگر . . .

تمام این افراد به نوعی حقوق بگیر دولت هستند و حقوق می گیرند تا دروغ بگویند، ضرب و شتم کنند و یا زندانی و شکنجه کنند.

هنوز تو ساکتی؟

به نقل از ناشناس:

اول کردها و ترکمن‌ها را قتل عام کردند
کسی چیزی نگفت چرا که‌ همه‌ کرد و ترکمن نبودند
بعد کمونیستها و دموکراتها مورد تهاجم قرار گرفتند
کسی چیزی نگفت چراکه‌ همه‌ کمونیست و دموکرات نبودند
آنگاه‌ مجاهدین را به‌ جوخه‌های اعدام سپردند
کسی چیزی نگفت چرا که‌ همه‌ مجاهد نبودند
بعد نویسندگان، روزنامه‌ نگاران و هنرمندان را پنهان و آشکار کشتند
کسی چیزی نگفت چراکه‌ همه‌ نویسنده‌، روزنامه‌ نگار و هنرمند نبودند
بعد سراغ درویش های گنابادی رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه درویش گنابادی نبودند
بعد سراغ معلم ها و کارگرها رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه معلم و کارگر نبودند
بعد سراغ بهایی ها رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه بهایی نبودند
بعد سراغ از اسلام برگشته ها رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه از اسلام برنگشته یودند
بعد سراغ زنها و بدحجابها رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه زن نبودند و بدحجاب نبودند
بعد سراغ دانشجوها رفتند
کسی چیزی نگفت چون همه دانشجو نبودند
حال اصلاح طلب حکومتی و آدمهای عادی در زندان و خیابان کشته‌ می‌شوند،
هنوز تو ساکتی؟
فردا که به سراغ تو بیایند .... کسی نیست که حتی در مقابل نگاههای پر از پرسش تو سکوت کند



تعریف واژه (منافق)

منافق

این یکی از اون واژه های پر کاربرده! تو روزنامه های دولتی تا دلتون بخواد ازش استفاده می شه. منافق کسي است که در جامعه اسلامی شکاف ايجاد مي کند. این واژه معنی بسیار گسترده تر از این یک جمله داره و واژه ای است بسیار چسبنده به طوری که به هر کسی ممکنه بچسبه، پس مراقب خودتون باشید تا یه وقت چسبی نشید.

چگونه افراد منافق می شوند؟

منافق شدن افراد بر خلاف دیگر پروسه های اداری ایران که ماه ها طول می کشه خیلی سریع اتفاق می افته. روال کار اینطوریه که دیکتاتور جونتون به حسین جونشون که در روزنامه کیهان مستقره یک ای میل می زنه :

سلام جیگر طلا! چند نفر شدن بَلا، اسماشونم اینا!


همین یک ای میل کافیه تا آقا حسین دست به کار بشه و دستشو بکنه تو خورجین و یک سری پرونده اتهام حاضر آماده رو در بیاره تا ببینه کدوم پرونده واسه کدوم بَلا مناسبه.


بعدش هم یک صفحه شامل یک تیتر کوبنده و تاثیر گذار بر جوجه بسیجی ها و یک متن افشاگرانه موثر بر عوام در روزنامه کیهان چاپ می شه. از آن پس دیگر فرد مورد نظر یک منافق است و فرقی هم نمی کنه که طرف میر حسین موسوی باشه یا مهدی کروبی یا هاشمی رفسنجانی یا آیت الله منتظری، استاد شجریان باشه یا بهمن فرمان آرا یا مخملباف یا تهمینه میلانی – آخه دستور از بالا اومده!


خلاصش اینکه هرکس حرف های غیر دلخواه دیکتاتور رو بزنه اسمش می ره تو اون ای میل و پرونده دار می شه. پس سعی کنید همیشه با پاچه خواری و چیز مالی، خودتون مانع از این بشین که اسمتون بره تو اون ای میل. اینطوری نظام اسلامی هم با خیال راحت می تونه چنصد سال بر این مملکت حکومت کنه.

وصیتنامه

من، یک ایرانی، وصیت می کنم:


پس از مرگم، نامم به مسجد مبرید

بر سر پیکر بی جانم آخوند و ملا مبرید


مسجدی که لانه آدم کُشان است، پشت بامش پناه اهریمنان است، نه شایسته ما ایرانیان است.


پیکرم به دشت و کوه بَرید، به دور از شهر انبوه بَرید

بگذارید جسمم از خاک شود، چناری از آن قد برآرد به بلندی پیروزی و با هزاران برگ سبز فریاد بزند: زنده باد آزادی!


مرا به گورستان آخوند ها مبرید، به جهنم زهرا و رضا مبرید، نمی خواهم جسم مرده ام این نامردمان را نفعی برساند.


مرا به نوحه خوان نیازی نیست. مرا به شیاد ریا کار نیازی نیست. مرا با خرافه و نیرنگ کاری نیست.


همان یادی که دوستان از من کنند، وگر به بدی و کژی یاد کنند ، به از کاری است که نوحه خوانان کنند.


گر ندیدید پیکر پاره پاره ام، ور از شما مال طلبیدند، تا ببینید جِسمم و بیندیشید چاره ام، رهایم کنید:

همان به که این پیکر خونین رها شود، خوراک سگان و شغالان شود


به هر جا افکنند این جسم بی جان - چو بیرون می شود روح من از آن

زنم فریاد تا یابم عزیزان - کجایی اشکان، سهراب، ندا جان

شعر: کلوت (iraniranbest.blogspot.com)

این شعر رو من پس از جان سالم به در بردن از شکنجه گاه رژیم و پس از آزادی از اوین سرودم. امروز پس از ماه ها در اینترنت جستجو کردم و دیدم خیلی وبلاگ نویسان و یا کاربران فروم ها این شعر رو نوشتن و به منبع اصلی هیچ اشاره ای نکردند. این خیلی مهم نیست. مهم این است که افراد زیادی با این شعر ارتباط برقرار کردند و شاید حرف دل خیلی از مردم ایران به خصوص زندانیان سیاسی رژیم باشد.

به امید پیروزی


سید علی خامنه ای

خامنه ای: ملت ایران بداند، من به خون این جوانان تشنه هستم . هر خطایی که از آنان سر بزند موجب ریخته شدن خونشان خواهد شد.



مرا چه ها که نخواندند . . .

مرا مسلمان شیعه خواندند، چون خلاف آن را ثابت نکردم

مرا در مدرسه وادار به نمازگذاری کردند، چون مسلمان باید نمازگذاری کند

مرا مومن خواندند، چون نمازگذار مومن است

مرا تابع رهبر خواندند، چون مومن از ولی خود پیروی و اطاعت می کند

پیروی نکردم ...

مرا دستگیر کردند، چون من سبز بودم

مرا اغتشاشگر خواندند، چون سبزها اغتشاشگر هستند

مرا برانداز خواندند، چون هدف اغتشاشگر براندازی است

مرا منافق خواندند، چون منافق قصد براندازی دارد

مرا کافر خواندند، چون منافق کافر است

مرا کافر خواندند، چون من مسلمان هستم



چه می خواهیم؟


چند هفته پیش متن جالبی راجع به اینکه مردم (ما) خواستار چه چیزی از جنبش هستند خواندم. در آن متن مردم را تشویق به تعیین اهداف از طریق تفکر به آنچه می خواهیم بود و نه آنچه نمی خواهیم (جمهوری اسلامی). این حرف به نظر من کاملا منطقی است اما مشکل جنبش ها به خصوص در کشورهای دارای دولت خودکامه این است که مردم طی دوران چنین حکومت هایی آنقدر اذیت و آزار می شوند که چیزی جز نفرت و خشم در ذهنشان باقی نمی ماند. در چنین شرایطی است که هم سو شدن منافع و خشم و احساسات باعث یک براندازی همه جانبه و بدون در نظر گرفتن هدف نهایی می شود. در این شرایط است که اوضاع از بد به بدتر تبدیل می شود، مانند انقلاب جمهوری اسلامی ایران.


البته ذکر این نکته ضروری است که افعال و جملات متضاد را می توان با یک تغییر کوچک به هم تبدیل کرد:

ما دولتی که شکنجه می کند را نمی خواهیم.

یا

ما دولتی می خواهیم که شکنجه نکند.

یا

ما دولتی می خواهیم که با زندانیان رفتار انسانی داشته باشد.


هردو جمله اول، دولت شکنجه گر را نفی می کنند. اما یکی با فعل مثبت و دیگری فعل منفی. جمله سوم به صورت غیر مستقیم و با فعل مثبت دولت شکنجه گر را نفی می کند زیرا دولتی که با زندانیان رفتار انسانی داشته باشد در عمل شکنجه هم نخواهد کرد.

خوشبختانه جنبش مردم ایران که با نام جنبش سبز شناخته می شود دارای یک رهبر آگاه و با تدبیر است. میرحسین موسوی با دعوت مردم به آرامش و برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز "سکوت" از یک سو توانست قدرت خود و مردم را به رخ جناح حاکم بکشاند و از سوی دیگر از ایجاد حکومت نظامی جلوگیری کند.


اما ما واقعا چه می خواهیم؟

اینجانب قصد تحمیل عقاید خود را به دیگران ندارم اما از آنجا که ظلم در کشور بیداد می کند، بسیاری از خواسته های ملت برای داشتن حقوق اولیه انسانی به حداکثر اشتراک خود در چند سال اخیر رسیده است. از این رو یک سری از آنها را در ادامه این نوشته بیان می کنم.

اگر منظور از چه می خواهیم نوع نظام باشد پاسخ اصلی به این سوال کوتاه تر است:

ما یک نظام و دولت دموکراتیک و غیر ایدئولوژیک (شامل مذهبی) می خواهیم. اما برای ذکر جزئیات باز هم باید از جملات منفی کمک بگیریم:


- ما نظام یا دولت پادشاهی و کومونیستی نمی خواهیم.


- ما دولتی می خواهیم که مردم را به خاطر عقیده شان زندانی، شکنجه، سنگسار و اعدام نکند.


- دولتی می خواهیم که شکنجه گاه غیر قانونی نداشته باشد.


- دولتی می خواهیم که با شکنجه و زور اعترافات دروغین از متهمان نگیرد.


- دولتی نمی خواهیم که از ترس فروپاشی و برای ترساندن مردم، جوانان را در خیابان به گلوله ببندد ، جنازه آنها را روزها مخفی نگه دارد و در موقع تحویل جنازه تقاضای چند میلیون پول نماید.


- ما دولتی می خواهیم که امکان بیان عقاید را از مردم نگیرد: اینترنت را سانسور نکند، بر روی رادیو و ماهواره پارازیت نیندازد و روزنامه ها را بدون دلیل منطقی نبندد.


- دولتی می خواهیم که قوانین منصفانه داشته باشد و خود از این قوانین پیروی کند. دولتی می خواهیم که قوه قضائیه آن آلت دست چند نفر معدود نباشد.


- دولتی می خواهیم که برای حفظ منافع خود و ترس از سقوط، آدمکش به خیابان ها نفرستد.


- دولتی می خواهیم که به بهانه آموزش نظامی و توهمی به نام امر الهی پسرهای جوان را به زور به دوره سربازی نفرستد.


- دولتی می خواهیم که افراد را به صورت موروثی و بر خلاف میل باطنی مسلمان و شیعه فرض نکند و به تمامی ادیان و فرقه ها اجازه تبلیغ و فعالیت علنی در جامعه را بدهد.


- دولتی می خواهیم که برای بقای خود سرمایه کشور را دو دستی تقدیم بیگانگانی چون روسیه، چین، حزب الله و فلسطین نکند.


- دولتی که بی دلیل برای ایرانیان دشمن تراشی نکند و احترام و آبروی ملت ایران را در جامعه جهانی حفظ کند


- دولتی که به زور حجاب سر زنان نکند و در آن زنان حقوق مساوی با مردان داشته باشند.


- دولتی که شادی را از مردم سلب نکند، میهمانی ها و مجالس عروسی را بر هم نزند، دختران و پسران این مرز و بوم را به گناه خیالی داشتن موی بلند، حجاب ناکامل و پوشیدن کفش ساق بلند دستگیر نکند.


- دولتی می خواهیم که به بهانه اسلام و امنیت کاندید ها را رد صلاحیت نکند.


- دولتی می خواهیم که ارکان قدرت آن بتوانند عملکرد یکدیگر را زیر سوال ببرند و از اقدامات خودسر مسئولین جلوگیری نمایند.


- دولتی می خواهیم که فاقد ارکان ضد دموکراسیِ رهبری، مجلس خبرگان، شورای نگهبان و مجلس تشخیص مصلحت نظام و امثال اینها باشد.


- دولتی می خواهیم که در آن رئیس جمهور و مجلس هر دو به طور موثری در اداره مملکت نقش داشته باشند، بدون دخالت پست های غیر انتخاباتی.


اما در عمل چه باید کرد؟

همان طور که ذکر شد، همسو شدن منافع معمولا باعث مشکلات و تضادهای فراوان پس از رسیدن به هدف مشترک می شود. موج سبز شامل بسیاری از اقشار طبقه پائین ، متوسط و مرفه جامعه است که شامل تعداد قابل ملاحظه ای از افراد متدین و محافظه کار و حتی روحانیون نیز می شود. عقیده بسیاری از تحلیل گران این است که با وجود اختلاف سلیقه فراوان در بین طرفداران میلیونی موج سبز، ادامه راه جنبش سبز به شکل کنونی آن بهترین راه برای تحقق خواسته ها و پرهیز از خشونت است. راهی که امید می رود ایران را طی یک دوره چند ساله کوتاه متحول کند.


به امید پیروزی نهایی