مرگ چند تن از فرماندهان سپاه: عملیات تلافی جویانه یا پاکسازی؟


چند فرمانده سپاه پاسداران در حمله انتحاری امروز، 26 مهر 88 در استان سیستان و بلوچستان کشته شدند.
نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه ، از جمله قربانیان صبح یکشنبه در شهر سرباز استان سیستان و بلوچستان است.

به گزارش خبرگزاری‌های داخلی علاوه بر نورعلی شوشتری، سرتیپ رجبعلی محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان، سرهنگ پاسدار ولی فتح مرادی فرمانده سپاه ایرانشهر، سرهنگ پاسدار عبدالصمد میرشهرکی فرمانده تیپ امام علی و فرمانده سپاه سرباز، نیز کشته شده‌اند.

مسئولیت امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در سال جاری به سپاه پاسداران سپرده شد. به گزارش سپاه نیوز؛سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف گفت: در این حادثه تروریستی که حدود ساعت 8 صبح امروز در محل برگزاری پنجمین نشست سران قبایل و طوایف در منطقه پیشین بلوچستان روی داد یکی از مزدوران استکبار جهانی با انفجار مواد منفجره همراه خود، موجب به شهادت رسیدن این فرماندهان سپاه شد.

ظاهراً ایشان فراموش کرده اند که در حال حاضر واژه مزدور به معنی اخص به افراد سرکرده رژیم ایران که به طور اختصاصی یا به صورت ضمنی جهت سرکوب، ضرب و شتم و دستگیری آزادی خواهان این کشور حقوق و مزایا دریافت می کنند اطلاق می شود و نه به افراد دیگر کشورها. به علاوه، واژه "استکبار جهانی" همیشه گواه از نیرنگ و فریب سران رژیم ایران دارد. هرگاه رژیم می خواهد فعالیت های ناشایست خود را به بیگانگان نسبت دهد، وقیحانه از واژه استکبار جهانی استفاده می کند.

در مورد رسانه های رژیم اسلامی ایران یاد گرفته ایم که به هیچیک از ادعاهای این رژیم نمیتوان اعتماد کرد. تنها مساله بدون ابهام این است که افراد کشته شده در ماجرای امروز قصد خودکشی نداشته اند. حضور تعداد قابل ملاحظه ای از سران سپاه در یک جلسه عمومی با امنیت پایین نشان دهنده ماهیت شک برانگیز این جلسه است. گفته می شود زمان پرواز هواپیمای آقای خامنه ای به شهرستان ها هیچگاه از قبل اعلام نمی شود و وی برای امنیت بیشتر از هواپیمای مسافربری عمومی استفاده می کند به طوری که یک پارتیشن اضافی در سالن هواپیما محل استقرارش را از مسافران عادی جدا می کند، بدون آنکه کسی از مسافران بویی ببرد. در حالی که آقای خامنه ای در ماشین ضد گلوله خود با حمایت تعداد زیادی محافظ و تک تیر انداز هر از چند گاهی در خیابان ها تردد می کند، حضور چند نفر سرتیپ و سرهنگ و درجه دار سپاهی در یک جلسه عمومی و آن هم در منطقه نا امن سیستان و بلوچستان و آن هم با سابقه ترورهای اخیر بسیار مشکوک می نماید. از طرف دیگر نقش ایران در ناآرامی های کشورهای خارجی از جمله لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان کاملاً اثبات شده است. حمایت ایران از گروه تندرو و تروریستی طالبان که زبانزد افغان های مقیم افغانستان است و شواهد آن نیز بسیار مشاهده شده است از دلایل ناامنی افغانستان و پاکستان است. بنابراین با توجه به نکات فوق و نقش مخرب رژیم ایران در انفجارها و ترورهای کشورهای همسایه (عراق) می توان با صراحت اذعان کرد که این رژیم ایران است که موجب ناامنی سیستان و بلوچستان شده است و نه کشور آمریکا.

وجود گروه های تروریستی نظیر القاعده و جندالله نه تنها برای رژیم ایران ضرری ندارد بلکه بسیار مفید هم هست. رژیم ایران با حمایت مالی و نظامی از گروه القاعده توانسته تا حد زیادی نیروهای آمریکایی و انگلیسی مشغول نگاه دارد. این رژیم برای حفظ ظاهر، هر گونه عملیات تروریستی را محکوم می کند اما در عمل با تحریک مردم بومی و حمایت های مالی و نظامی، آنها را در انجام عملیات تروریستی یاری می کند. گروه القاعده همانند گروه حزب الله توانسته و می تواند به عنوان عامل و بازیچه رژیم ایران عمل کند. این مطلب در مورد گروه جندالله نیز تا حدی صدق می کند. هر از چند گاهی عده ای از سپاهیان در بلوچستان به قتل می رسند. وجود چنین گروهی در ناحیه مرزی بلوچستان بهترین بهانه و توجیه برای حذف عده ای از سپاهیان است که دوره کاربریشان برای رژیم به اتمام رسیده است. تقصیر ترور را بر گردن یک گروه مرزی انداختن موثرترین روشی است که رژیم از آن برای فریب اذهان عمومی استفاده می کند.

اگر رژیم واقعا به دنبال آبادی بلوچستان می بود تا کنون با سرمایه گذاری و مدیریت می توانست قدم موثری در راه پیشرفت و آبادانی بلوچستان بردارد. اما ما می بینیم که چنین اقدامی صورت نمی گیرد و از نظر امنیتی نیز تنها هر از چند گاهی یک مانور نظامی احمقانه در منطقه صورت گرفته و پس از آن همه چیز به حالت اولیه خود بر می گردد.

واقعه اخیر نشان داد که افراد سر سپرده ای چون نور علی شوشتری که ارادت خود به آقای خامنه ای را علنا نشان داده بود و در حوادث 18 تیر کوی دانشگاه با امضای نامه تهدید آمیز خطاب به رئیس جمهور وقت آقای خاتمی ماهیت تندروی خود را نشان داده بود، تنها بازیچه موقتی نظام هستند که پس از انقضای تاریخ مصرف، بود و نبودشان برای نظام فرقی نخواهد داشت.

همیشه واکنش مردم مانند جنبش سبز مسالمت آمیز نیست. همیشه مردم با دهان چسب زده و دستبند و شال سبز اعتراض خود را نشان نمی دهند. گاهی نیز مانند واقعه امروز مردم با استفاده از سلاح و بمب واکنش خود را نشان می دهند. چه این حادثه به دستور سران رژیم انجام شده باشد و چه یک اقدام خود جوش، در هر صورت هشداری است به اعضای خرد و بزرگ سپاه و بسیج. هر سپاهی، بسیجی یا اطلاعاتی دارای خانه و خانواده، دوست و آشنا است. ممکن است این افراد در حین عملیات سازمان دهی شده از گزند مخالفان در امان باشند اما روزی که نوبت به حرکت های خشونت بار مردم برسد، اولین گروهی که آسیب خواهد دید همین افراد و خانوادشان است.

چه خوب است که این واقعه درس عبرتی برای سپاهیان و بسیجیان شود تا قبل از اینکه همانند زباله به سطل آشغال نظام ریخته شوند برای خود راه نجاتی بیندیشند. علیرغم مخالفت اکثریت گروه ها با عملیات تروریستی، هیچیک از توده مردم از این واقعه یا واقعه تاسوکی ناراحت نشد بلکه مردم این واقعه را به فال نیک گرفتند تا در آینده ای نزدیک شاهد پیروزی بر ظالم باشند.

به امید پیروزی نهایی

۱ نظر:

  1. براي شما متاسفم فكر نمي كني كمي زياده روي كردي منطق بمب گذاري كشتن و...مطمن باش پاسخ مناسب رو دريافت مي كنيدخدا نكند ما هم عين شما شويم مطمئن باش سوراخ موش رو عين بني صدر -رجوي-بختيار-قاسملوها-ابريشمي- ناخدا افضلي ......كه سرنوشتشان معلوم خواهي داشت بنده نه بسيجي ام ونه سپاهي ولي براي مملكتم دلم ميسوزد.فكر نكني امثال موسوي كه جنبش سبز يا اقاي احمدي نژادوكروبي وخاتمي تندروي كردند خوشايند مملكت است بهتر است برادر عزيز ما هم با منطق و ارامش دعواي خانوادگي رو حل كنيم امثال ريگي اگرواقعا چنين كاري كرده باشند بعيد نيست چون منطق ندارند بيچاره اندسيلي ملت رو خواهند خورداز مملكت بروي بيرون واظهار قدرت نمايي كني جواب مناسب رو درمورد ريگي وساير دو ماه ديگر خواهم داد رو همين قضيه اگه در داخل پاكستان كت بسته با عواملش دستگير نكردنند تف بر غيرت ملي ام ....

    پاسخحذف