ای خائن! چطور تونستی از این همه اعتمادی که بهت داشتم سوء استفاده کنی؟
این همه هواتو داشتم، بهت رسیدم. حتی نذاشتم یک روز شکمت خالی بمونه.
همیشه بهت سر می زدم، صبح، ظهر، شب. گاهی حتی نیمه شب ها هم یادی ازت می کردم و از اون چندرغازی که در می آوردم تو اون شکم صابمردت می ریختم. این بود مزد این همه زحمت و دلسوزی من؟
آهای صندوق! با توام!
حق من این بود؟ حق مردم فقیر و گرسنه ایران این بود؟
ببینم! رو شکم گندت چی نوشتی؟ . . . صدقه باعث شادی دلها می گردد.
آآخِی! نازی! این چه جور شادیه که باعث غمگینی هموطنای من میشه؟ این چه جور شادیه که مردم ما حسش نمی کنن؟
من این پولا رو به تو امانت دادم تا بدی به هموطنای خودم، به فقیرها و نیازمند های کشورم، نه اینکه بدیشون به کشورهای مفت خور دیگه!
شنیدم با بعضی ها ساخت و پاخت کردی! پولا را از جیب من و امثال من میکِشی بیرون و باهاش از منافع یک عده آدمکش دفاع می کنی، آره؟ هیچ میدونی داری چه کار می کنی؟
آخه صندوق صدقه نفهم، تو که همیشه تو خیابونا وِلی! هیچ ندیدی، نشنیدی، نپرسیدی،که اینایی که باهاشون رفیق شدی چجور آدمیایی هستن؟ نشنیدی مردم رو به گلوله بستن؟ ندیدی مردم رو کشتن؟ ندیدی این همه جوون بی گناهو دستگیر کردن بردن زندان؟ ندیدی چند میلیون آدم که از دستشون ناراضی بودن ریختن تو خیابون؟ ندیدی که زیر لب از ظلم و ستمشون صحبت می کردن؟ با خودت نگفتی که از این چند میلیون نفر، یکی هم ممکنه حرفش راست باشه؟
خاک بر سر من کنن که اینقدر ساده بودم. فکر می کردم که تو هم مثل من صاف و ساده ای .
از امروز دیگه من اون آدم سابق نیستم. هر جا ببینمت کاری می کنم که از کرده ات پشیمون بشی. نمی گذارم حتی یک سکه هم از گلوت پایین بره. حالا این خط و این نشون.
اخ گفتی.حالا بیا و به این مردم بفهمون این صندوق صدقات نیست صندوق حراماته..ولی کیه که بفهمه..
پاسخحذفمرسی دوست من.زیبا نوشتی حرف دلم رو..به امید پیروزی..
'روزنامه اعتماد ملی به مدیر مسئولی جواد حق شناس بر اساس شکایات متعدد و عمومی تحت تعقیب بوده و به رغم کثرت شکایات و موارد اتهامی و تذکرات دادسرا و احضارهای مکرر، به انتشار مطالب خلاف قانون و مجرمانه اصرار ورزیده است.'
پاسخحذفنتیجه گیری از گزاره فوق:
1- منظور از شکایات متعدد و عمومی یعنی مغایرت با نظر و عقیده چند عدد برادر بسیجی و سپاهی محترم.
2- عموم مردم تنها همین برادران بسیجی و سپاهی محسوب شده و بقیه ملت در اقلیت می باشند. یعنی جز عموم مردم ایران به حساب نمی آیند. حال چه تعداد آنها 13 میلیون باشد چه 19 یا حتی 70 میلیون. مهم این برادران هستند که عموم مردم به حساب می آیند و کفه ترازوی آنان ازحدود 70 میلیونی که در اقلیت محض قرار دارند، سنگین تر است.
3- منظور از مطالب خلاف قانون عبارت است از هر مطلبی که به نظرات این برادران خوش نیاید. به عبارت دیگر مبنا و ملاک، سلیقه این برادران می باشد زیرا اصلا قوانینی در زمینه جراید و مطبوعات وجود ندارد که در چنین مواقعی به آن مراجعه کرد.
اصولا پذیرش انتقاد از دید این برادران امر بسیار پسندیده ای است و باعث پیشرفت کشور می شود لذا هر روزنامه، بلاگ، سایت یا هر سوراخ دیگه ای که به نوعی راه انتقاد محسوب شود را بسته تا کشور به خوبی در راه پیشرفت قرار گیرد. اگر این انتقاد از نوع انسانی باشد، می توان از راههایی مثل نوازش های فیزیکی، عاشقانه و سکسی استفاده کرد تا تاثیر آن بر پیشرفت کشور 2 چندان شود.
4- تنها روزنامه هایی از قبیل اعتماد ملی شاکی دارند. حال سئوال این است که این شاکیان کجا هستند؟ نکته اینجاست که چون ما در کفه اقلیت قرار داریم آنها را نمی بینیم در حالیکه در کفه اکثریت عموم مردم بسیار بسیار زیاد هستند!
ولی از سوی دیگر هم عموم مردم هم اقلیت مردم از مابقی روزنامه ها از جمله کیهان، ایران، یالثارات و... کاملا راضی می باشند و کسی از آنها به هیچ وجه شاکی نبوده و نیست.
پاورقی:
اقلیت: واژه ایست که برای اشاره به تعدادی از مردم یک منطقه استفاده می شود، ولی بر حسب زمان، شرایط و موقعیت ممکن است حداقل یا حداکثر افراد یک جامعه را شامل شود. این عبارت در زبان ملل مختلف، معادلهای گوناگونی دارد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
خس و خاشاک، گرد و غبار، دود، مه، ذرات معلق کلوئیدی، گردباد، ابرهای سیاه باران زا، تندباد، اغتشاشگر، محارب و...
سئوال: (از طرف یکی از کسانی که اقلیت مردم محسوب می شود)
آیا دلیلی بر تهیه شکایت از روزنامه ای (از هر جناح سیاسی که باشد) وجود دارد؟ هر کسی حق دارد هر مطلبی دوست داشت بخواند، اگر هم دوست نداشت نخواند. ولی چه دلیلی برای تهیه شکایت در جامعه ای که ادعای آزادی بیان دارد، وجود دارد؟
جواب: چون شما در اقلیت هستید، گوه می خورید سوال می پرسید. تنها عموم و اکثریت مردم می توانند سوال بپرسند. عموم و اکثریت مردم هم سوالی ندارند.